تنهایی من پسر خالم از مهد اومده ميگه: شعر برات بخونم؟
خبر فوري: هنوز کنکور در قزوين ادامه دارد، به گزارش بي بي سي هنوز داوطلبين جرأت نکردن دفترچه سولات را از روي زمين بر دارند داداش كوچيكه تهرونيه مياد ازش ميپرسه: داداشي، بالقوه و بالفعل يعني چي؟ پسره ميگه: ببين واسه اينكه خوب معنيشو بفهمي، برو از مامان بپرس اگه بهش يك ميليون دلار بدن، حاضره با يك مرد غريبه بخوابه؟ پسره ميره ميپرسه، برميگرده ميگه: ماماني ميگه واسه يك ميليون آره! داداش بزرگه ميگه: آفرين، حالا برو از آبجي زهره بپرس، ببين اون حاضره؟ داداش كوچيكه باز ميره ميپرسه، برميگرده ميگه: آره... ميگه از خدا هم ميخوام! حالا اينها چه ربطي دارن؟ داداش بزرگه ميگه: ببين، بالقوه قضيه اينه كه ما الان تو خونمون دو ميليون دلار پول داريم... ولي بالفعلش اينه كه من و تو هردومون مادر جنده و خواركسدهايم!
رشتيه مياد خونه، ميبينه يك مردك لندهور لخت مادرزاد تو اتاق خواب نشسته! خلاصه خيلي غيرتي ميشه، ميگه: مردك الندگ! تو خونه من چه غلطي ميكني؟! مرده ميگه: والله آقا من داشتم با اين خانم همسايه بالايي حال ميكردم، كه يهو شوهرش اومد، منم به شما پناهنده شدم. رشتيه دلش ميسوزه، ميگه: اشكال نداره، والله منم دل خوشي ازين طبقه بالايي ندارم. خلاصه كلي مرام ميگذاره و يك دست لباس و يك مقدار پول تاكسي ميده به مرده و با سلام وصلوات راهيش ميكنه. يكي دو هفته بعد، رشتيه داشته تو حياط خونش قدم ميزده، يهو دو دستي ميكوبه تو سرش، ميگه: اي بر پدر آدم دروغگو لعنت! منزل ما كه فقط يك طبقهست
از رشتيه ميپرسن: چه روزايي با زنت حال ميكني؟ ميگه: همه روزا بجز پنجشنبه و جمعهها! ميپرسن چرا؟! ميگه: اووو! پنج شنبه جمعه اونقدر شلوغه كه ژتون گير خودمم نمياد يارو ازون تيمسار كسخلاي تير بوده، يك روز كله سحر مياد پادگان به اولين نفري كه ميرسه، داد ميزنه: سرگرد! من ديشب زنمو كردم! انجام وظيفه بود يا بيگاري؟!! سرگرده جفت ميكنه، با خودش ميگه باز اين ميخواد يك چيزي از دهن ما بكشه بيرون بدبختمون كنه. خلاصه با تته پته ميگه: چهچه عرض كنم قربان. تيمساره شاكي ميشه، ميگه: خاك بر سر احمقت كنند! ميره يكم جلوتر، يك گروهبانه رو ميبينه، باز همون سؤالو ميپرسه، گروهبانه بدبخت هم يكم من و من ميكنه، چيزي نميگه و فحشش رو ميخوره. تيمساره شاكيتر ميشه، ميره يكم جلوتر ميبينه يك سرباز صفر داره جارو ميكشه، ميره جلو ميگه: سرباز! من ديشب خانوم رو كردم. انجام وظيفه بوده يا بيگاري؟! سربازه خيلي مطمئن ميگه: انجام وظيفه بوده قربان! تيمساره كف ميكنه، ميگه: واسه چي انجام وظيفه؟! تركه ميگه: آخه اگه بيگاري بود ميداديد ما بكنيم!
ترك ديسك كمر داشته، بچش با كيفيت به دنيا مياد
رشتيه ميره دكتر، ميگه اقاي دكتر من هشت تا بچه دارم، ديگه نميخوام بچه دار بشم. چيكاركنم؟ دكتره ميگه: خوب عزيزجان، موقع عمل كاندوم مصرف كن. رشتيه ميگه: آقاي دكتر سر دو تاي اول كاندوم مصرف كرده بودم، ولي بچه دار شديم. دكتره ميگه: خوب به خانمت بگو قرص مصرف كنه. رشتيه ميگه: سر دوتاي بعدي هم خانم قرص مصرف كرد ولي باز بچه دار شديم. دكتره ميگه: به خانمت بگو ديافراگم بگذاره. رشتيه ميگه: سر دوتاي بعدي هم همين كارو كرديم ولي باز فايده نداشت. دكتره شاكي ميشه، ميگه: خوب بابا كون لقت! اصلا نكنش!! رشتيه ميگه: والله آقاي دكتر سر دوتاي آخر اصلاً نكرده بوديم!
یه روز یه یاروکفتر بازه میشنوه تو قزوین کفتری هستش که با یه بال پرواز میکنه میره و اونو میخره میبره شهر ، خودشون ولی میبینه کفتره بادو بال پرواز میکنه شاکی میشه برمیگرده قزوین پیش فروشندش میگه عوضی ، این که درست پرواز میکنه !!! یارو میگه بالام جان اینجا گزوینه و این کفترم از ترس کونش یه بالشو ، میگیره در کونش و پرواز میکنه .
قزوینیه بن لادن رو پیدا می کنه می ره به بوش می گه: من بن لادن رو بهتون می دم ولی به جاش شماهم باید این پسره تو تایتانیک رو به من بدین
ادامه مطلب ... درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید قسم به تيم استقلال قسم به سيماي فوتبال از برگ گل نازک تري از هر چه گويند بهتري تيمها فراوان ديده ام استقلال توچيز ديگري روي گلهاي نرگس/بدون رنگ قرمز 1000دفعه نوشتم بدون ابي هرگز روي گلهاي اقاقي/با يه مداد ابي 1000دفعه نوشتمزنده باد استقلالي آخرین مطالب نويسندگان پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|